جهانبینی اسطورهای؛ اسطورهزدایی و اسطورهزایی در داستانهای بیژن نجدی
Authors
Abstract:
در نگاه اول، جهان اسطوره، جهان علم و جهان سیاست هستیهای موازی هستند، که با تغییر ذائقه زیباشناختی بشر و نیازهای او اولویت و اعتبارشان متغیر میشود، اما بهدلیل جهانشمول بودن تجربههای اسطورهای و نقش ارتباطی و رسانگی آن در اتصال انسان به تمامیت کیهانشناختی، جهان اسطوره، هماره مطلوب گمشده بشر و رابط او با جهان رازآلود و امر مقدس بوده و هست. افراط تفکر مدرن در اسطورهزدایی، بشر را به بازگشت به اسطورهای کهن چه در قالب بازتولید و بازخوانی بینش و کاراکتر اسطورهای و چه در قالب خلق و آفرینش اسطورهای جدید کشاند. جستار حاضر با توجه به سریان و جریان اسطوره در ادبیات معاصر به کندوکاو و بازنگری جهانبینی اسطورهای در داستانهای بیژن نجدی و تبیین سازوکارهای اسطورهزایی و اسطورهزدایی در آنها میپردازد. بازخوانی و بازآفرینی اسطورهها در داستانهای نجدی چندلایه و درهمتنیده است و تکرار صرف اسطورههای باستان نیست. او زایش اسطورهها را در بسترهای تقابلی، در تقابل با اسطورههای جهان مدرن (اسطوره علم و سیاست) معنادار میسازد و با اسطورهزدایی از دوره مدرنیته، و با تکیه بر مانایی، جاودانگی و تأثیرگذاری اسطورههای کهن، کاراکترهای داستانش را از حصار جهان کرانمند می–گذراند و به جهان بیکران پیوند میزند.
similar resources
هنجارگریزی معنایی در داستان های بیژن نجدی
هنجارگریزی معنایی، یکی از شیوههایی است که شاعران و نویسندگان، با بهرهگیری بهجا و هنرمندانه از آن، سطح ادبی آثارشان را ارتقا میبخشند. بیژن نجدی از جمله نویسندگانی است که در ساخت و پرداخت داستانهای خود، تمایل زیادی به استفاده از این شیوه داشته است. از آنجا که هنجارگریزی معنایی بیشتر خاص شعر است، بهرهگیری از آن در آثار منثور، زبان این آثار را شعرگونه مینماید. فرضیة پژوهش حاضر آن است که یکی...
full textبیژن نجدی و بدعت در زبان داستان
«بیژن نجدی» نویسندهای بدعتگذار است که با انتشار سه مجموعه داستان کوتاه، سبکی انحصاری و متفاوت را به ظهور رسانده است. او در روایتِِ داستان از نثری ویژه و شاعرانه بهره برده که دارای تازگی و وجه نامتعارف است. نجدی میان بیان شعری و عناصر داستانی به گونهای خاص، تلفیق به وجود آورده که ضمن داشتن مشخصه های روایی، واجد ظرفیتهای شعری نیز هست. این امر، نقشی تعیینکننده در تکوین کلیت کار «نجدی» ایفا کرده...
full textبازتاب اسطوره رستم و سهراب در «شب سهرابکشان» بیژن نجدی
شاهنامه به عنوان یک اثر اسطورهای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستانهای آن به شیوههای گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونهای است که به داستانها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را میتوان در داستان کوتاه شب سهرابکشان اثر بیژن نجدی به خوبی مشاهده کرد. اسطورة حماسی «رستم و سهراب» بنمایه این داستان واقع شده است ...
full textبینامتنیّت و معاصرسازی حماسه در «شب سهرابکشان» بیژن نجدی
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایههای سطحی متن باقی میماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ میکند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه میکند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گ...
full textزبان هنری داستان ـ شعر در آثار بیژن نجدی
در این جستار، ضمن بیان عوامل پدیدآورندة سبک، به تحلیل روش و سبک هنری، ساختار، و ویژگیهای زبانی آثار نویسندۀ معاصر، بیژن نجدی (1320- 1376)، میپردازیم. نجدی با فرم و محتوای ارزشمند و آمیختن شعر و داستان مبدع سبک خاصی شده است و با مهارت از عهدۀ ظرافتهای آن برآمده است. استعداد کمنظیری در ادبیات داستانی داشته است اما با مرگ زودهنگام فرصتی برای خلق آثاری بیشتر نیافت. تحقیق و بررسی در آثار نجد...
full textتبیین نقش اجتماعی زنان در آثار داستانی بیژن نجدی
زنان، به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه جامعه دارند. زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان و ... می باشد. با توجه به اهمیت نقش اجتماعی زنان هدف اصلی این پژوهش تبیین نقش اجتماعی زنان در آثار داستانی بیژن نجدی...
full textنقد فمینیستی داستان های بیژن نجدی
نقد فمینیستی یا زن مدارانه با بیشینه ای سی و پنج ساله، یکی از روش های معتبر نقد ادبی معاصر است که هدف آن اعتراض به نحوه ارائه شخصیت های زن در ادبیات، به ویژه ادبیات داستانی است.شخصیت زن در آثار نویسندگان مرد معمولا متناسب با فرهنگ مرد سالارانه از الگوهای کلیشه ای پیروی می کند که نمایش دهنده برداشت ها و انتظارات نویسنده از جنس زن است و او را به صورت موجودی تابع و در حاشیه نشان می دهد. شخصیت های ...
full textMy Resources
Journal title
volume 5 issue 4
pages 1- 24
publication date 2016-02-20
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023